انتظار
24 آبان 1392 توسط فتاحی بافقی
هر جمعه نشینم سر سجاده انتظار گویم بر لبم ذکر صلوات بهر فرج
چشمان تسبیح گوی عالم هست به در که تو آیی و برافشانی دلان منتظر
بامداد آدینه مزین به ندبه شد ذکر عظم البلا آخر هر نماز عادت شد
دل گوید آیی و نهی منکر شد چشم گوید آیی و امر معروف شد
مادامی که آیی جبرییل همره تو شود زان پس اصحاب کهف رهرو تو شود
کاش باشیم در صف یارانت پیرو و حامی ناب راهت
کاش ببینیم برکت وجودت افزون نعمت پاک خدایت
تا جان هست و روح هست و دل میتپد چشم در راهیم و انتظار و انتظار و انتظار